پس عبادت یك نیاز واقعی انسان است. امروز كه در دنیا بیماری های روحی و روانی زیاد شده است، به علت روی برگرداندن انسان از عبادت و پرستش است. نماز قطع نظر از هر چیزی، طبیب خانه است؛ یعنی اگر ورزش برای سلامتی مفید است، اگر آب سالم و تصفیه شده برای هر خانه ای لازم است، اگر هوای پاك برای هر كس ضروری است، نماز هم برای سلامتی انسان لازم است. اگر انسان در شبانه روز ساعتی را به راز و نیاز با پروردگار اختصاص دهد، روحش را پاك می كند. عنصرهای موذی به وسیله نماز از روح انسان بیرون می روند.
از نظر اسلام سرلوحه تعلیمات، عبادت است. امیرالمومنین علیه السلام فرمود: به خدا بعد از ایمان، چیزی در حد نماز نیست. پیامبراكرم صلوات الله علیه می فرماید: نماز مثل چشمه آب گرمی است كه در خانه انسان باشد و انسان روزی پنج بار در آن آب گرم شست و شو كند.
خداوند در قرآن كریم می فرماید:" ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون".( ذاریات/ 56)؛ ما جن و انس را خلق نكرده ایم مگر برای این كه عبادت كنند. هدف از خلقت انسان عبادت است و انسان از راه عبادت و پرستش است كه به كمال می رسد. استغفار و عبادت در مقابل ایزد منان انسان را به انسانیت می رساند. امام صادق علیه السلام می فرماید: پیامبر(ص) در هیچ مجلسی نمی نشست مگر این كه 25 بار استغفار می كرد، و می گفت: استغفرالله ربی و اتوب الیه.
و یا حضرت علی علیه السلام با آن عظمت انسانی كه داشت وقتی در محراب عبادت قرار می گرفت غرق در خدا می شد و آن گونه عبادات باعث روشن ضمیری و قدرت حضرت می شد.
" عدی بن حاتم" از یاران نزدیك حضرت بود. روزی به نزد معاویه آمد در حالی كه سالها از شهادت امیرالمومنین گذشته بود. معاویه می دانست كه عدی از یاران قدیمی امام است، پس خواست كاری كند كه عدی سخنی بر علیه امام بگوید. از او پرسید: عدی! این الطرفات؟ پسرانت كجا هستند؟- عدی سه پسر داشت كه در سنین جوانی در ركاب امام درجنگ صفین به شهادت رسیده بودند- معاویه با این سوال قصد ناراحت كردن عدی را داشت. عدی گفت: پسرانم در ركاب مولایشان علی با تو كه در زیر پرچم كفر بودی جنگیدند و كشته شدند. معاویه گفت: علی درباره تو انصاف نداد. گفت: چطور؟ معاویه پاسخ داد: پسران خویش را نگه داشت و پسران تو را به كشتن داد.
عدی گفت: معاویه من درباره علی انصاف ندادم كه اكنون او در زیر خروارها خاك باشد و من زنده باشم. ای كاش مرده بودم و علی زنده می ماند.
معاویه دید تیرش به هدف نخورد پس با نرمی گفت: الان دیگر از این حرفها گذشته كمی از كارهای علی را برایم توصیف كن. عدی عذر خواست و معاویه اصرار نمود. در نهایت عدی اینگونه حضرت را توصیف نمود: " یتفجرالعلم من جوانبه والحكمة من نواحیه" ؛ علی مردی بود كه علم و حكمت از اطرافش می جوشید. علی آدمی بود كه در مقابل ضعیف، ضعیف بود و در مقابل ستمكاران، نیرومند.
معاویه حال منظره ای را كه به چشم خود دیدم را برایت می گویم: در یكی از شبها علی را در محراب عبادت دیدم كه غرق در خدا بود و محاسنش را به دست مبارك گرفته و می گفت: آه از این دنیا و آتش های آن، یا دنیا! غری غیری؛ ای دنیا كس دیگر غیر از من را بفریب.
عدی، حضرت را آن چنان وصف نمود كه دل سنگ معاویه تحت تاثیر قرار گرفت به طوری كه با آستین لباسش اشكهای صورتش را پاك كرد. و بعد گفت: دنیا عقیم است كه مانند علی بزاید.
پس عبادت از ارزش والایی برخوردار است كه انسان به جز تعداد معدودی به عظمت و ارزش واقعی آن پی نبرده است. یكی از عالیترین گونه عبادت نماز است. نماز پناهگاهی مطمئن و دژی استوار و خلل ناپذیر است. داروی اضطرابها و نگرانیها و دوای ترسها و دلهره هاست.
فریضه نماز در فرهنگ اسلام، به گونه ای تشریح شده است كه اگر انسان، آن را با تمام مراحل و شرائط، انجام دهد در واقع مسیر همه زیبائیها را پیموده و از همه زشتیها در امان می ماند.
در نماز زیربنای سعادت و خوشبختی دنیوی پایه ریزی شده است. در نماز ریشه و اصول اعتقادی كامل می گردد، معرفت و عرفان حقیقی به دست می آید، روح تعبد و معنای عبادت، روشن و عملی می شود. عالی ترین روشهای اخلاقی و تربیتی اجرا می گردد، به بهترین وجه مسائل اجتماعی، حقوقی و انسانی تعلیم می شود، به پاكترین نوع به مسائل مالی و اقتصادی توجه می گردد و بالاخره بهداشت جسم و روح و طهارت تن و روان، مورد توجه عمیق قرار می گیرد.
از آنجا كه عبادت نقشی مهم در به كمال رساندن انسان بر عهده دارد بر آن شدیم كه در این خصوص بیشتر توجه نموده و در سلسله مباحثی به مقدمات آن و اسرار عرفانی و اخلاقی آن بپردازیم و امید داریم كه اولاً مورد قبول حضرت حق و در ثانی مورد قبول و استفاده شما عزیزان قرار بگیرد. در این بخش نماز را از دیدگاه قرآن بررسی می نماییم.
نماز از دیدگاه قرآن
حضرت عیسى(ع) مىگوید:«... و اوصانی بالصلوة والزكاة ما دمت حیّا (مریم /31)؛... و مرا توصیه نموده به نماز تا زمانیكه زنده هستم.»
و در چند جاى قرآن سخن از میثاق بنىاسرائیل آمده است كه بخشى از مواد آن اقامه نماز است.(1)
در آیین مقدس اسلام نیز« نماز» جایگاه ویژهاى دارد و در قرآن كریم بر آن تاكید فراوان شده است.
در این كتاب الهى وظایفى براى مسلمانان، در مقابل نماز مقرر شده است. این وظایف عبارتند از:
1- برپایى نماز
تكیه بر این دو ركن، در حقیقت براى بیان این واقعیت است كه مسلمان شایسته، هم در پیوند با خداوند باید ارتباط عاشقانه و صمیمى داشته باشد و هم در رابطه با مردم بى تفاوت نبوده و وظایف واجب و مستحب مالى خود را انجام داده، به فكر محرومان جامعه باشد. عالى ترین شكل ارتباط عاشقانه با خداوند نماز است و بهترین شیوه ارتباط با مردم حل مشكلات مادى آنهاست كه با اداى وظایف مالى، از سوى مسلمانان این مهم برآورده مىشود.(2) در قرآن كریم «اقامه نماز» و«ایتاء زكوة» به عنوان محك ایمان، تقوى، اخلاص و ... شمرده شده (3) و این دو در حقیقت اولین گام وفادارى به دین معرفى شدهاند. قرآن كریم درباره برخورد با مشركین مىفرماید:« فان تابوا و اقاموا الصلاة و آتوا الزكوة فخلوا سبیلهم(توبه /5)؛ هرگاه توبه كنند و نماز را برپا دارند و زكات را بپردازند، آنها را رها ساخته و مزاحمشان نشوید...»
در آیه دیگرى آمده است« فان تابوا واقاموا الصلوة و آتواالزكوة فاخوانكم فى الدین ...(توبه/11)؛ پس اگر توبه كردند و نماز را برپا داشته و زكات را بپردازند پس برادران دینى شما هستند...»
معناى اقامه نماز چیست؟
1. گزاردن درست نماز با حدود و شرایط آن.
2. به جاى آوردن نماز به نحو كامل و احسن.
3. تداوم در برپایى نماز.
4. تلاش براى مطرح كردن و گسترش نماز در جامعه.
راغب در مفردات گوید:
« و لم یأمر تعالى بالصلوة حیثما امر ولا مدح به حینما مدح الا بلفظ الاقامة تنبیهاً ان المقصود منها توفیة شرائطها لا الاتیان بهیئاتها ... (4)؛ در تمام مواردى كه خداوند به نماز امر فرموده یا آن را ستوده است واژه اقامه را به كار برده است تا به این معنا توجه دهد كه مقصود از نماز، گزاردن نماز واجد شرایط است نه تنها به جاى آوردن هیات نماز (بدون روح).»
در قرآن كریم، اقامه نماز با ویژگىهاى ذیل مطلوب است:
الف - برپا داشتن نماز، با نشاط و شادابى.
در دو آیه از قرآن، نماز خواندن با كسالت از ویژگىهاى منافقان شمرده شده است:« ... و اذا قاموا الى الصلوة قاموا كسالى ... (نساء /142)؛ و هنگامى كه به نماز مىایستند از روى كسالت مىایستند...»
«... ولا یاتون الصلوة الا و هم كسالى ... (توبه / 54)؛ و نماز به جا نمىآورند جز با حال اكراه و كسالت.»
و ویژگى چنین نمازى جز نماز بى كیفیت كه به همه چیز، جز نماز شبیه است، نیست. در روایتى از حضرت امام سجاد(ع) مىخوانیم:
«ان المنافق ینهى ولا ینتهى و یأمر بما لایأتی و اذا قام الى الصلوة اعترض؛ منافق (از كار زشت) نهى مىكند، ولى خود از آن كار دست نمىكشد و فرمان مىدهد(به خوبى) ولى خود انجام نمىدهد و چون به نماز بایستد اعتراض مىكند.» راوى مىگوید: پرسیدم:« ما الاعتراض؛ اعتراض چیست؟» حضرت فرمود:«الالتفات و اذا ركع ربض؛ رو به راست و چپ گردانیدن و چون ركوع كند خود را مانند گوسفند به زمین اندازد(یعنى بعد از ركوع نایستد و به همان حال به سجده رود.» (5)
ب - اهتمام به نماز و وقت فضیلت آن
قرآن كریم مىفرماید:« فویل للمصلین. الذین هم عن صلوتهم ساهون.(ماعون / 4 و 5)؛ پس واى بر نمازگزارانى كه از آن غافلند.»
«ساهون» آنانند كه از اصل نماز غافلند، توجهى به آن ندارند، گاه آن را نمىخوانند، گاه در آخر وقت مىخوانند. قرآن كریم مىگوید این مساله در ضعف اعتقاد دینى او ریشه دارد. گفتنى است كه «سهو» و«اشتباه» در نماز مورد نظر آیه نیست، زیرا اگر چنین بود، مىفرمود:« فى صلوتهم» در نمازشان نه «عن صلوتهم» از نمازشان. یونس بن عمار از حضرت امام صادق (ع) پرسید: مقصود از سهو همان وسوسه شیطان است؟ حضرت فرمود:«لا، كل احد یصیبه هذا ولكن ان یغفلها و یدع ان یصلى فی اول وقتها(6) ؛ نه هر كس مبتلا به وسوسه مىشود بلكه مقصود آن است كه از اصل نماز غفلت كند و در اول وقت نخواند.» امام صادق (ع) در روایتى فرمود:« تاخیر الصلوة عن اول وقتها لغیرعذر (7) مقصود از سهو آنست كه نماز را بی هیچ عذری به تأخیر اندازد.»
در روایتى از حضرت امام على (ع) مىخوانیم:
«لیس عمل احب الى الله عزوجل من الصلوة فلا یشغلنكم عن اوقاتها شىء من امورالدنیا فان الله عزوجل ذم اقواما فقال الذین هم عن صلاتهم ساهون یعنى انهم غافلون استهانوا باوقاتها(8)؛ هیچ كارى نزد خداوند محبوبتر از نماز نیست، پس نباید در وقت نماز هیچ یك از امور دنیا شما را به خود مشغول سازد كه خداوند گروهى را كه به نماز بی توجه هستند نكوهش كرده است، یعنی آنان از نمازغفلت ورزیده اند و حریم وقت نماز را نگه نمىدارند.»
علاوه بر توجه به اصل نماز باید در نماز نیز انسان به این نكته توجه داشته باشد كه در مقابل حضرت حق ایستاده با او سخن مىگوید، باید تمام وجود خویش را به این میهمانى ببرد تا شیطان جرأت زمینه سازى براى خروج از این میهمانى را فراهم نسازد.
«یا ایها الذین آمنوا لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى حتى تعلموا ما تقولون ... (نساء /43)؛ اى كسانى كه ایمان آوردهاید، در حالى كه مست هستید به نماز نزدیك نشوید تا بدانید چه مىگویید...»
ظاهر آیه روشن است و نیاز به توضیح ندارد كه مقصود، نهى از نماز در حال مستى است لكن از تحلیل«حتى تعلموا ما تقولون» مىتوان این معنا را برداشت كرد: نماز مطلوب آن است كه انسان با عنایت و توجه نماز بخواند، بداند كه چه مىگوید و با كه سخن مىگوید. مؤید این برداشت روایت امام باقر(ع) است كه فرمود: در حالتى كه كسل هستید یا خواب آلود یا سنگین، مشغول نماز نشوید، زیرا خداوند مؤمنان را از نماز خواندن در حال مستى نهى كرده است. (9)
ج - نماز با خشوع
از مصادیق اقامه نماز به جاى آوردن نماز با خشوع آن است.
« قد افلح المؤمنون. الذین هم فی صلاتهم خاشعون (مؤمنون /1- 2)؛ به تحقیق مؤمنان رستگار شدند آنها كه در نمازشان خشوع دارند.»
خشوع به معناى تواضع و ادب جسمى و روحى است كه در برابر شخص بزرگ یا حقیقت مهمى در انسان پیدا مىشود و آثارش در بدن ظاهر مىگردد.
فیومى گوید:«خشع خشوعا اذا خضع و خشع فی صلاته و دعائه اقبل بقلبه على ذلك و هو مأخوذ من خشعت الارض اذا سكنت و اطمأنت (10)؛ خشوع به معناى تواضع است و خشوع در نماز و دعا به معناى اقبال قلبى بر آن است و این واژه برگرفته از سكون و اطمینان است، آن چنان كه براى سكون زمین واژه خشوع به كار رفته و مىگویند: «خشعت الارض.» خشوع در نماز؛ یعنى جسم و روح را در نماز به دیدار خداوند بردن و انقطاع از غیر او، آن چنان كه برگزیدگان خداوند، پیامبر و آل - علیهم السلام - چنین بودند. اولین فرودگاه این خشوع روح است كه بر جسم نیز اثر مىگذارد؛ یعنى آن كس كه در نماز خشوع دارد در حال نماز اعضا و جوارح او نیز آرام بوده، پیوسته بازى با ریش و صورت ندارد! در حدیثى مىخوانیم كه پیامبر (ص) مردى را دید كه در حال نماز با ریش خود بازى مىكند، فرمود:« اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه؛ (11) اگر او در قلبش خشوع بود، اعضاى بدنش نیز خاشع مىشد.»
د - دوام در نماز
از مصادیق اقامه نماز« دوام نماز» است.
در سوره معارج پس از آن كه خداوند برخى صفات ناشایست انسانها را مورد تذكر قرار مىدهد، اوصاف شایسته آنها را هم ذكر مىكند كه از جمله آن:«الا المصلین. الذین هم على صلاتهم دائمون(معارج /22- 23)؛ مگر نمازگزاران حقیقی،آنان كه بر نماز خود تداوم دارند.» ظاهر آیه دوام است؛ یعنى هم به وقت نماز مىخوانند و هم همیشه نماز مىخوانند، این گونه نیست كه نماز خواندن آنها مقطعى باشد و چنین نمازى است كه اگر جزو برنامه زندگى شد و با حدود آن به جاى آورده شد انسان را از فحشا و منكر باز مىدارد. و اصولا برنامههاى تربیتى جز با تداوم كارآیى لازم را ندارند، لذا در حدیثى از پیغمبراكرم (ص) مىخوانیم:« ان احب الاعمال الى الله مادام و ان قل (12)؛ محبوبترین اعمال نزد خداوند كارى است كه انسان بر آن مداومت داشته باشد هر چند كم باشد.»
ه - گسترش و مطرح كردن نماز در جامعه
بدون تردید از مصادیق «اقامه نماز» گسترش و مطرح كردن نماز در جامعه است (نه تنها مصداق). پیش از این، مصادیق اقامه نماز در بعد فردى مورد توجه قرار گرفت و اینك آن را از بعد اجتماعى مورد بررسى قرار مىدهیم.
قرآن كریم مىفرماید از ویژگىهاى یاران خداوند آن است كه:« الذین ان مكناهم فى الارض اقامواالصلوة و آتواالزكاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر ولله عاقبة الامور(حج /41)؛ آنها كسانى هستند كه هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا مىدارند و زكات را ادا مىكنند و امر به معروف و نهى از منكر مىنمایند و عاقبت كارها در دست خداست.»
از این آیه شریفه به قرینه واژه تمكین(كه به معناى فراهم ساختن وسائل و ابزار كار است؛ اعم از آلات و ادوات لازم یا علم و آگاهى كافى و توان و نیروى جسمى) مىتوان استفاده كرد كه مردان خدا از قدرت خود در جهت اقامه نماز استفاده مىكنند، علاوه بر آن كه خود اهل اقامه نمازهستند، بر مطرح كردن آن در جامعه تلاش مىكنند.
با مصادیق پنجگانه فوق مىتوان معناى وسیع «اقامه نماز» را در قرآن دریافت. بحث پیرامون اولین وظیفه در قبال نماز؛ یعنى«اقامه نماز» را با كلامى از شهید علامه آیة الله مطهرى به پایان مىبرم:
« به پا داشتن نماز آن است كه حق نماز ادا شود؛ یعنى نماز به صورت یك پیكر بى روح انجام نگردد، بلكه نمازى باشد كه واقعا بنده را متوجه خالق و آفریننده خویش سازد و این است معنى ذكرالله كه در آیه شریفه 14 سوره طه بدان اشاره شده:«اقمالصلوة لذكرى» یاد خدا بودن مساوى است با فراموش كردن غیر خدا؛ اگر انسان ولو مدت كوتاهى با خداوند در راز و نیاز باشد و از او استمداد جوید و او را ثنا گوید، او را به الله بودن، رب بودن، رحمان بودن، رحیم بودن، احد بودن، صمد بودن، لم یلد و لم یولد و لم یكن له كفوا احد بودن توصیف كند، عالىترین تاثیرها در نفس او گذاشته مىشود و روح انسان آن چنان ساخته مىشود كه مذهب اسلام مىخواهد و بدون چنین برنامهاى امكان پذیر نیست.» (13)
2 - پاسداشت حریم نماز
دیگر وظیفه مؤمنان در قبال نماز، پاسداشت حریم نماز است؛ نكوداشت نماز، جایگاه ویژهاى در زندگى براى آن قائل بودن و به جاى آوردن آن با آداب واجب و مستحب از مصادیق آن است. نگهدارى حریم نماز نقطه مقابل استخفاف است؛ یعنى سبك شمردن نماز و شان و منزلتى براى آن ندیدن! كه امام صادق (ع) فرمود:« ان شفاعتنا لن تنال مستخفاً بالصلوة.» (14) كه ترجمه آن این دو بیت است:
گویم ز امام صادق این طرفه حدیث تا شیعه او به لوح دل بنگارد
فرمود كه بر شفاعت ما نرسد هر كس كه نماز را سبك بشمارد
قرآن كریم از این «حریم نگهدارى»، تعبیر به حفظ كرده است:
«حافظوا على الصلوات والصلوة الوسطى ... (بقره / 238)؛ در انجام همه نمازها و نماز وسطى كوشا و مراقب باشید.» در این آیه بر مراقبت همه نمازها، به ویژه نماز وسطى تاكید شده است. این كه « صلوة وسطى» كدام است؟ اقوال گوناگونى بین مفسران هست،(15) نمازظهر، نمازعصر، نماز مغرب، نمازعشا، نماز صبح، نماز جمعه، نماز شب، نماز وتر و... اینها برخى از اقوالى است كه در مصداق «صلوة وسطى» گفته شده است، ولى با توجه به شان نزول آیه بعید نیست كه مقصود از آن نماز ظهر باشد. در شان نزول آیه آمده است: جمعى از منافقان به بهانه گرمى هوا در نماز جماعت ظهر شركت نمىكردند و این سبب شده بود كه از جمعیت نماز جماعت پیامبر(ص) كاسته شود تا جایى كه گاه پشت سر پیامبر یك صف یا دو صف بیشتر نبود. آیه شریفه تذكر به مؤمنان است كه حریم نماز را نگهدارید و با ترك جماعت حریم این عبادت بزرگ را نشكنید. (16)
در سه آیه از قرآن نیز« محافظت بر نماز» از ویژگىهاى مؤمنان شمرده شده است:
« والذین هم على صلاتهم یحافظون (17)؛ مؤمنان كسانىاند كه بر نمازهاى خویش مراقباند.»
راغب در معناى حفظ گوید:« یستعمل فى كل تفقد و تعهد و رعایة ...» (18) این واژه در مورد تفقد، پیمان دارى و مراقبت به كار مىرود.
3 - كمك گرفتن از نماز
انسان در زندگى مادى بدون تردید در تنگنا قرار مىگیرد، امكانات و توان انسان محدود است و با مشكلات بسیار و بدون پشتوانه نمىتوان زندگى كرد. آنان كه مادى مىاندیشند، فقط به پشتوانههاى مادى فكر مىكنند، ولى آنان كه الهى فكر مىكنند پیوسته با پشتوانههاى معنوى خود را از بن بست مىرهانند. از این دست پشتوانهها نماز است. نماز، جلوه برجسته یاد خداست و« دل آرام گیرد ز یاد خداى؛ الا بذكرالله تطمئن القلوب.» (رعد /28) « واستعینوا بالصبر والصلوة و انها لكبیرة الا علىالخاشعین (بقره / 45)؛ و از خدا به صبر و نماز یارى جویید (و با استقامت و كنترل هوسهاى درونى و توجه به پروردگار نیرو بگیرید) و این كار جز براى خاشعان سنگین است.»
بر این اساس است كه در روایات فراوانى آمده است كه وقتى پیامبر(ص) یا امام على (ع) با مشكلى رو به رو مىشدند به نماز روى مىآوردند. (19) امام صادق (ع) فرمود: مستند این كار همین آیه شریفه است. (20)
از حضرت امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود: چه مانعى دارد وقتى كه با غمى از غمهاى دنیا رو به رو مىشوید وضو گرفته به مسجد بروید، دو ركعت نماز بخوانید و در نماز دعا كنید، زیرا خداوند امر فرموده است: «واستعینوا بالصبر والصلوة.» (21) و بىتردید استوارترین پشتوانه در زندگى همین است و بس، دیگر پشتوانهها سست است و غیر قابل اعتماد:« مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء كمثل العنكبوت اتخذت بیتا و ان اوهن البیوت لبیت العنكبوت لو كانوا یعلمون (عنكبوت/41)؛ مثل كسانی كه خدا را فراموش كرده، غیر از خدا را اولیا خود برگزیدند، حكایت خانه ای است كه عنكبوت بنیاد كند و سست ترین خانهها خانه عنكبوت است؛ اگر مىدانستند!»
«هر حیوان و حشرهاى براى خود خانه و لانهاى دارد اما هیچ یك از این خانهها به سستى خانه عنكبوت نیست. اصولا خانه باید دیوار، سقف، و درى داشته باشد و صاحب آن را از حوادث حفظ كند و طعمه و غذا و نیازهاى او را در خود نگه دارد. بعضى خانهها سقف ندارند، اما لااقل دیوارى دارند یا اگر دیوار ندارند سقف دارند، اما لانه عنكبوت كه از تعدادى تارهاى بسیار نازك ساخته شده است نه دیوارى دارد، نه سقفى، نه حیاطى و نه درى . اینها همه از یك سو. از سوى دیگر مصالح آن به قدرى سست و بى دوام است كه در برابر هیچ حادثهاى مقاومت نمىكند، اگر نسیم ملایمى بوزد تار و پودش را درهم مىریزد. اگر چند قطره باران بر آن ببارد آن را متلاشى مىكند. كمترین شعله آتش به آن برسد، نابودش مىسازد، حتى اگر گرد و غبار بر آن بنشیند، پاره پاره مىشود و از سقف خانه آویزان مىگردد. معبودهاى دروغین این گروه، نه سودى دارد، نه مشكلى را حل مىكند و نه در روز بیچارگى پناهگاه كسى هستند.» (22) آرى فقط او پناهگاه است و بس!
4 - امر به نماز
دیگر وظیفه در قبال نماز«امر» به آن است. امر به معروف از فرایض بزرگ مكتب ماست و برترین معروفها نماز است. معروفى كه اگر در جامعه، آن گونه كه دین خواسته مطرح باشد، ریشه بسیارى از منكرات خشكانده مىشود از ویژگىهاى مردان خدا آن است كه«امر» به نماز دارند. قرآن كریم در مورد حضرت اسماعیل صادق الوعد(كه این غیر از اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم است (23) ) مىفرماید: « و كان یامراهله بالصلوة والزكوة ... ( مریم /55) و این پیامبر پیوسته خاندان خود را امر به نماز و زكات مىكرد...»
و در مورد دیگر، خطاب به پیامبر(ص) مىخوانیم:
« وامراهلك بالصلوة واصطبرعلیها ... (طه/ 132)؛ و خانواده خود را به نماز دستور ده و بر انجام آن شكیبا باش ...»
در این دو آیه بر«امر» اهل به نماز تاكید ویژه شده است، چرا كه اصلاح بنیان خانواده زیربناى سایر اصلاحات است. اگر خانوادهها، الهى شدند جامعه الهى خواهد شد. بر این اساس است كه در دو آیه فوق سخن از امر كردن خانواده به نماز است و این در حقیقت راهى برجسته براى نجات خانواده از آتش است همان كه در آیه شش سوره تحریم آمده است:« یا ایها الذین آمنوا قوا انفسكم و اهلیكم نارا وقودها الناس والحجارة ... ؛ اى كسانى كه ایمان آوردهاید خود و خانواده خویش را از آتشى كه هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید.»
از این آیه مىتوان رسالت سنگین پدر و مادر را در تربیت معنوى فرزندان استفاده كرد. در روایتى از پیامبر گرامى اسلام مىخوانیم:«الا كلكم راع و كلكم مسؤول عن رعیته، فالامیر على الناس راع و هو مسؤول عن رعیته، والرجل راع على اهل بیته و هو مسؤول عنهم، فالمرأة راعیة على اهل بیت بعلها و ولده و هى مسؤولة عنهم. الا فكلكم راع و كلكم مسؤول عن رعیته(24)؛ بدانید همه شما نگهبانید و همه در برابر كسانى كه مأمور نگهبانى آنها هستید مسئولید. امیر و رئیس حكومت اسلامى نگهبان مردم است و در برابر آنها مسؤول است، مرد نگهبان خانواده خویش است و در مقابل آنها مسؤول، زن نیز نگهبان خانواده شوهر و فرزندان است و در برابر آنها مسؤول مىباشد. بدانید همه شما نگهبانید و همه شما در برابر كسانى كه مأمور نگهبانى آنها هستید مسئولید.»
اینها برخى از وظایفى بود كه ما در قبال نماز - این امانت بزرگ الهى - داریم امید كه امانت دارى شایسته باشیم و در انجام وظایف خویش كوتاهى نكنیم. در بخشهای دیگر در مورد اسرار، آداب و اثرات نماز سخن می گوییم.
پىنوشتها:
1- از جمله بقره /83 و مائده /12 و ... .
2- این برداشت در مواردى از تفسیر ارزشمند المیزان آمده است . از جمله ج9، ص328؛ ج15، ص127 و ج15، ص340، (چاپ بیروت) .
3- بقره (2) آیه 3؛ انفال (8)، آیه 3؛ رعد (13) آیه22؛ لقمان (31) آیه3 و حج (22) آیه35 و . . . .
4- المفردات فی غریب القرآن، ص418، (كتاب فروشى مرتضوى تهران) .
5- اصول كافى، جلد دوم، ص396 (باب ضعة النفاق والمنافق حدیث3) .
6- مجمع البیان، ج10، ص548 و كنزالدقائق، ج15، ص498 (با تصحیح حاج آقا مجتبى عراقى) .
7- تفسیر القمى، ج2، ص444 و كنز الدقائق، ج15، ص497 .
8- الخصال، ج2، ص621 . (حدیث اربعماة) و كنزالدقائق، ج15، ص497 .
9- علل الشرائع، ج2، ص47 و كنزالدقائق، ج2، ص446 .
10- المصباح المنیر، ص170 .
11- مجمع البیان، ج7، ص99؛ انوارالتنزیل بیضاوى، ج3، ص159 و كنزالدقائق، ، ج7، ص559 .
12- اصول كافى، ج2، ص82، (چاپ آخوندى) .
13- آشنایى با قرآن، سورههاى حمد و بقره، ص67 و 68 .
14- بحارالانوار، ج82، ص235 .
15- در تفسیر مجمع البیان شش قول، در تفسیر فخر رازى هفت قول، در تفسیر قرطبى ده قول، در تفسیر روح المعانى سیزده قول نقل شده است! !
16- تفسیر مجمع البیان، ج1 - 2، ص342 .
17- انعام / 92؛ معارج /34 ؛ مؤمنون /9 .
18- المفردات فی غریب القرآن، ص124 .
19- مجمع البیان، ج1 - 2، ص217 .
20- فروع كافى، ج3، ص480 .
21- تفسیر مجمع البیان، ج1 - 2، ص217 .
22- تفسیر نمونه، ج16، صص277 و 288 .
23- تفسیر البرهان، ج3، ص15 .
24- مجموعه ورام، ج1، ص6 .
نظرات شما عزیزان: